English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (8950 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
burr U بامته سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
burrs U بامته سوراخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
Other Matches
trephine U ایجاد سوراخ بامته
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
bores U بامته تونل زدن
bore U بامته تونل زدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
perforates U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
punch U مهر کردن سوراخ
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
punch U سوراخ ایجاد کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
punched U مهر کردن سوراخ
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن قایق
tusks U سوراخ کردن یا کندن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
tusk U سوراخ کردن یا کندن
hollow forge U سوراخ کردن گرم
punched U سوراخ ایجاد کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
broached U سوراخ کردن قایق
spit U سوراخ کردن تف انداختن
gride U سوراخ کردن فرورفتن
punctures U سوراخ کردن شکست
punches U سوراخ ایجاد کردن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
punches U مهر کردن سوراخ
punctured U سوراخ کردن شکست
puncturing U سوراخ کردن شکست
back drill U از پشت سوراخ کردن
pecking U بانوک سوراخ کردن
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
pecks U بانوک سوراخ کردن
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
pecked U بانوک سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
pertusion U عمل سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن قایق
transfixion U عمل سوراخ کردن
peck U بانوک سوراخ کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
swage block U قالب سوراخ سوراخ
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
grids U دریچه سوراخ سوراخ
grid U دریچه سوراخ سوراخ
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
fenestra U سوراخ
opening U سوراخ
openings U سوراخ
holing U سوراخ
punctures U سوراخ
abroach U سوراخ
leak U سوراخ
columbarium U سوراخ
orifices U سوراخ
drill hole U سوراخ
punctured U سوراخ
pecker U سوراخ کن
puncture U سوراخ
eyelets U سوراخ
finger hole U سوراخ
orifice U سوراخ
leaked U سوراخ
leaks U سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com